هدیه ای از جنس خدا

احساس یعنی مادرشدن

                      احساس یعنی ترک خوردن سکوت برکه احساس یعنی ترشدن زیر ترنم باران احساس یعنی هم صدای موسیقی باران احساس یعنی همرنگ دریا شدن احساس یعنی اشک شبانه....احساس یعنی لطافت عشق و..... احساس یعنی .....مادر شدن..... مادر نیستم اما از شوق چشم برهم نمیزنم،دیوانگی ام را بستایید ای فرشتگان نداشته ام....بال برهم زنید تا از عطر خوش عشقتان سرمست شوم. جایتان خالیست میان دغدغه های تلخ و شیرین احساسم،چه هواییست هوای بودنتان،نفس هایم از عطش مادرانه ای لبریز شده اما....نداشتنتان تشنگی محض است ...
27 تير 1392

ماه رمضونه فرشته های من

  سلامممم فرشته های من...بازم یه رمضون دیگه اومد.. .خداروشکر که بازم زنده موندیم و لذت یه رمضون دیگه رو هم چشیدیم..از همین روزهای اول به خدا نزدیکترشدم....چقدر ماه خوبی این ماه....چقدر خدا بهمون نزدیکتر میشه..خوش به حال شما که فرشته هستین و پیش خدا....حتما حتما برای همه ی فرشته های زمینی که مریض هستن دعاکنین... ..من دلم طاقت دیدن بچه های مریض رو نداره...از خدا بخواین تو این ماه مبارک به همه ی بچه های مریض شفا بده....آفرین فرشته های نازم..... ...
20 تير 1392

درگذشت خانم دکتر مهربونتون...

سلام فرشته های آسمونی من.... متاسفانه شنبه8تیرماه امسال خانم دکتر مهربونتون به علت سکته ی مغزی از دنیا رفت....اون واقعا یه فرشته روی زمین بود....مامانی تون که عاشقش بود...شماها هم که خیلی خوب میشناختینش..ایشون همون فرشته ای بود که 7بار شما رو توی دلم گذاشت ولی خدای مهربون اجازه ی زمینی شدنتونو نداد....خانم دکتر 2تا بال آسمونی گرفت و اومد پیش شما...اگه دیدینش بهش بگین مامانمون خیلی شمارو دوست داشت. .خانم دکتد مهزاد مهرزادصدقیانی از اینکه پرکشیدین و رفتین خیلی غمگینم ولی محبتهای شمارو هیچ وقت فراموش نخواهم کرد...روحتون شاد... ...
11 تير 1392

نردبان دلم شکسته ست.......

سلام فرشته های آسمونی من...گلهای خوش و عطر و بوی خدایی من.....از اینکه دیر به دیر آپ میشم شرمنده تونم.... خوب ماه شعبان بود و سر مامانی شلوغ بود...ولی دلایل دیگه ای هم داشتم که سر نمیزدم...یه خستگی...یه داغونی...یه شرمندگی آخه از چی براتون بنویسم؟؟؟؟؟؟ نمیشه دلتنگتون نباشم....بخدا نمیتونم فراموشتون کنم....هم دلم میخواد پیشم باشین و هم فکر میکنم اگه پیش خدا باشین بهتره....راستی مامانی دکترشو عوض کرده ...اونم میگه راه سختی دارین...من همیشه انرژی داشتم و دارم ولی تازگی ها یه خستگی عجیب وجودمو گرفته ...اسمش ناامیدی نیست یه جور داغونی...یه جور ویروونی.... خلاصه درد و دلهای مامانی که تموم بشو نیست نمیخوام اذیتتون کنم ...آروم بخوابین و...
5 تير 1392
1